در این مقاله میخواهیم در باره نقش علاقه مندی ها در توانایی ایده پردازی اطلاعات مناسبی را در خدمت شما قرار دهم.
همه ما هنگامی که می خواهیم تصمیم بگیریم کارمان دشوار می شود و دچار سردرگمی می شویم.
در مقالات قبل به برخی تکنیک های ایده پردازی اشاره کردم.
در این مقاله به آموزش آنها پرداختم تا شما اطلاعات مفیدی از دانش ایده پردازی بدست آورید.
چیزی که واقعاً در ایده پردازی مهم است و منجر به عملی شدن ایده شما می شود دو چیز است
۱- شناخت علاقه و استعداد
۲- توان و تخصص اجراء ایده تان
در این مقاله به شناخت علایق می پردازیم.
امیدوارم بعد از مطالعه این مقاله بتوانید علایقتان را بشناسید و در مسیر آنها قدم بردارید.
چگونه علایق و استعداد خود را مدیریت کنید؟
مهارت های ضروری در زندگی وجود دارد که در مدرسه یاد نمیگیرید.
این مهارت ها به شما کمک می کنند که در مسیر علایقتان قدم بردارید و به خواسته هایتان برسید.
۱) شناخت چشم انداز مناسب:
اولین قدم این است که چشم انداز و مسیری دقیق و دلخواه از آنچه که میخواهید بدان برسید برای خود ترسیم کنید.
اگر با نگاه منفی پیش بروید و از قبل خود را بازنده تصور کنید، نمی توانید هدف گذاری مطلوبی داشته باشید.
همواره بر این باور باشید که برخی از کارها برایتان دلپذیر است.
در این حالت زندگی نیز باوجود برخی اهداف دو خاصیت مهم پیدا میکند.
۱ – حضور در برخی مسیرها خواستنی تر می شود.
۲ – حضور در برخی مسیرها دوست داشتنی تر می شود.
تا به حال فکر کرده اید اگر علایقتان را بشناسید و چشم اندازی از آن برای خود تعریف کنید چه می شود ؟
به سمت رشد پیش خواهید رفت.
تصور کنید !
با فرض اینکه گرسنه نیستید و میل به غذا خوردن ندارید به رستوران رفته اید.
فضا و منوی رستوران برایتان جالب نیست.
در این حالت احتمالا این مسئله پیش میآید.
امکان اینکه در آن رستوران غذایی انتخاب کنید و با لذت بخورید، بسیار کم است.
خب زندگی هم دقیقا همینطور است. 🙂
اگر شما این فرض را داشته باشید، که امکان رسیدن به علایق و آرزوهایتان برای شما وجود ندارد، به هیچ جایی نمیرسید.
باید با ذهن و نگاهی باز در پی کشف فرصتها باشید.
مدام با خودتان نگویید نمی دانم به چه چیزی علاقه دارم.
هرگز نگویید پیگیری علایق و آرزوها بسیار سخت و دشوار است.
و هزاران جمله منفی که فقط ما را از خوشبختبی و موفقیت باز میدارد!
متاسفانه باید بگویم که این منفی گرایی فقط شما را از دیدن فرصتهایی که در اطرافتان وجود دارند، بسیار زیاد دور می کند.
اطرافیانتان:
نکته ای دیگر که در این زمینه بسیار حائز اهمیت است اطرافیان شما هستند.
چند نفر از اطرافیان شما به دنبال علایق و آرزوهای خود می روند؟
اگر پاسخ شما این است که تقریبا هیچکدامشان، حتماً باید در دایره ارتباطی خود تجدید نظر کنید.
زیرا همانقدر که وجود آدم هایی در اطراف شما که با ذوق و اشتیاق در پی رسیدن به علایقشان هستند.
شما را تشویق می کنند و برایتان الهام بخش هستند.
به همان اندازه وجود آدم های منفی در اطراف شما، شما را در رسیدن به علایقتان باز می دارد.
بعضی از اوقات انسان ها آنقدر می ترسند، که جرئتی برای ابراز علایقشان پیدا نمی کنند.
این را بدانید:
همه ما ارزشمند هستیم.
باید دل به دریا بزنید.
علایقتان را با خودتان مطرح کنید.
و سپس با اشتیاقی که حاصل می شود، در جهت دست یابی به آنها تلاش کنید.
بی شک در نقش علاقه مندی ها در توانایی ایده پردازی استعداد را نمیتوان دست کم گرفت.
چگونه استعداد خود را کشف کنیم؟
۲) لایه های پنهان علایق کدامند؟
بعد از اینکه فهمیدید که به چه چیز هایی علاقه دارید، باید به سراغ ابعاد عمیقتر علایق بروید.
مثلا شاید احساس میکنید که تمایل زیادی به تدریس دارید و سعی میکنیداین کار را تجربه کنید.
خب، در اینجا لازم است که ریشههای این علاقه را بادقت شناسایی کنید.
چرا دوست دارید تدریس کنید؟ ارتباط با دانشآموزان؟ تکرار آموختهها؟ یا شاید میل به رهبری.
همانطور که مشاهده کردید، در پاسخ به دو مورد اول، بدیهیاتی درباره علایق آشکار شد.
اما گزینه بعدی یعنی میل به رهبری، نوعی لایه پنهانی در تدریس بود که با واشکافی خواسته ها به آن رسیدید.
کشف نیات درونی بسیار مهم است، و باعث میشود خودتان را بهتر بشناسید.
در واقع در زندگی همه ما لحظات و تجربیاتی وجود دارد، که آنها را به سایر موارد ترجیح میدهیم.
باید تلاش کنیم که این لحظات و گزینهها را کشف کنیم.
مراقب باشید که حجم بالای روزمرگی ها مانع از احساس شادی که از انجام برخی کارها بدست می آورید نشود.
بعضی از افراد در پاسخ به اینکه غذای مورد علاقهشان چیست، جواب میدهند: که برایم فرقی نمیکند یا همه را اندازه هم دوست دارم.
اگر شما نیز در این دسته از افراد قرار میگیرد، سریعا در رفتارتان تجدید نظر کنید.
مگر میشود آدمی میان دو گزینه مختلف هر دو را به یک اندازه دوست بدارد؟ قطعا خیر.
تلاش کنید تا لحظات استثناییای از تجربههایی همراه با شور و اشتیاق را شناسایی کنید.
سپس در مسیر رسیدن به آنها و حضورشان در زندگی روزمره نهایت تلاشتان را بکنید.
۳) همه علایق در یک مسیر:
اگر از ما بخواهند فهرستی از علایقمان نام ببریم، ممکن است با مواردی روبهرو شویم که در ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.
اما حتما راهی وجود دارد که این علایق در ظاهر بیربط را زیر یک چتر باهم جمع میکند، و در یک مسیر قرار می دهد.
درواقع ما باید ریشه علایق خود را پیدا کنیم، و ببینیم که موارد مختلف در کنار هم، چگونه به رشد بهتر ما کمک میکنند.
باید علایق مختلف خود را بشناسید.
سپس همهی آنها را بهشکلی متحد و همسو در کنار یکدیگر داشته باشید.
فرض کنید، فردی از علایق خود اینگونه نام میبرد: نقاشی، زبان فرانسه، رژیم گیاهخواری، مطالعه، تبلیغات و برندینگ و… .
خب، ظاهرا این گزینهها باهم ارتباطی ندارند، اما در حقیقت این فرد گنجینهای از علایق در اختیار دارد، که هر یک با بقیه علایق، سبک و شیوه رفتاری او را میسازد.
به طور مثال در زمینه شغلی، این فرد میتواند کار تبلیغات و برندینگ را برگزیند.
سپس با توجه به مهارت و دانشش در نقاشی، زبان فرانسه و رویکردی که در انتخاب رژیم غذایی دارد، نگاهی خاص و منحصربهفرد در انجام پروژههای کاریاش داشته باشد.
یک نکته مهم:
انتخابهایتان شخصیت و سلیقه شما را منعکس میکنند، و در نهایت این انتخابها با محوریت شما، شخصیت و نوع نگاهتان به زندگی را میسازند.
علایقی که از آنها نام برده شد، در یک فرد میتواند منجر به جذب مشتریان و هدایت آنها برای کار تبلیغات و برندینگ باشد.
اگر این فرد با میل به سازماندهی امور و اشخاص، داشتن صفحات اجتماعی جذاب و پرمخاطب در شبکههای اجتماعی مختلف و قرار دادن تصاویر زیبا.
می تواند از کافههای مورد علاقهاش و استفاده از زبان فرانسه، به عنوان چاشنی شعارها و تگلاینهای تبلیغاتی در کارش موفق باشد.
با پراکندگی ذهنی چه کنیم؟
۴) بین علایق و سرگرمی ها تمایز ایجاد کنید:
نکته مهم:
در شناسایی و بهکارگیری علایق این است که، بدانیم چه چیزهایی در ردیف علایق باثبات قرار دارند، و قابلیت و انعطاف لازم را برای بهکارگیری در زمینههای مختلف کاری و… فراهم میکنند.
بهعبارت دیگر، برخی از علایق در حد سرگرمی هستند.
در نتیجه تبدیل آنها به ابزاری برای کارهای جدیتر مثل کسب درآمد،علاوه براینکه باعث میشود که لطف و شیرینیشان از دست برود، ممکن است باعث شکست در مسیر کسب درآمد بشود.
اگر می خواهید از طریق انجام کارهای موردعلاقه خود کسب درآمد کنید.
باید بپذیرید که ملزومات کاری نیز به آن اضافه خواهد شد، و طبیعتاً به سرگرمکنندگی اوقات فراغت نمیتواند برایتان جذاب باشد.
مرز باریکی میان سرگرمی و علاقه وجود دارد، که باید بهدقت شناسایی شود.
به طور مثال فردی که گرافیست و نقاش خوبی است، و از این کار لذت فراوانی میبرد، باید بداند که با وارد کردن این علاقه به دنیای تجارت، مسیر حرکتش از لذت بردن دستخوش اجرای الزاماتی خواهد شد، که حرفهای کار کردن و تجاری کردن علاقه باعث آن میشود.
این طراح باید بداند که برای طراحی وبسایتها، وبلاگها و محصولات مختلف، نیازمند ایجاد تغییرات مورد علاقه اربابرجوعان خواهد بود.
۵) اسیر محدودیت ها نشوید
آیا تا به حال دقت کردهاید که گاهی از ابراز علایقتان واهمه دارید؟
سالها نظارت خانواده، مدرسه و هنجارهای ریز و درشتی که بعضا پایههایی نامناسب و اشتباه داشتهاند.
که باعث خودسانسوری و اسارت علایق شما در عمق قلبتان شدهاند.
بهطوریکه اصلا جرئت ندارید علاقهها و شوق خود نسبت به چیزی را کشف و ابراز کنید.
باید شجاع باشید.ترس و واهمه همیشه وجود دارد.
فقط نباید به آن بها بدهید، و با شجاعت و اشتیاق، آگاهانه و مصرانه علایقتان را دنبال کنید.
وقتی بحث پیگیری علایق و ارزوها به میان میآید ترس، واهمه، اضطراب و… به سراغمان می آیند.
اما به جای گریختن و پاک کردن مسأله باید باییستیم و ریشه تک تک این موانع را کشف، و برطرف سازیم.
۶) مرز های شجاعتتان را گسترش دهید:
شجاعت یک المان بسیار مهم در نقش علاقه مندی ها در توانایی ایده پردازی است.
زندگی کردن در محدوده آسایش و آرامش، بدون پیگیری چالشها، انسان ها را تنبل خواهد کرد.
باید از محوطه امن خود خارج شویم، آگاهانه خطراتی را دنبال کنیم.
نه اینکه با سربههوایی و بیدقتی، خود را بهخطر بیندازیم.
اما باید محوطه امن خود را گسترش بدهیم.
ترسها، اندوههای بیهوده و خجالت ها را کنار بگذاریم، و در مسیر رسیدن به علایقمان تلاش کنیم.
تجربه کسب کنیم و به خود یادآوری کنیم که فقط یک بار زندگی میکنیم. و روزها و هفتههای این عمر بهسرعت میگذرند.
یادمان باشد که منبع زایش علایق و اشتیاق ما در زندگی، قلبمان است.
و قلب هیچوقت دروغ نمیگوید.
دنیا به شوق و شور ما نیازمند است. پس باید برای رسیدن به آنچه ندای درونی قلبمان به ما میگوید، مقاومت و تلاش به خرج بدهیم.
وقتی ندای درونی را عمیقا درک کردیم، مسیر رسیدن به آرزوها و علایق هموار خواهد شد.
امیدوارم از مقاله “نقش علاقه مندی ها در توانایی ایده پردازی” نهایت استفاده را کرده باشید.
در صورت داشتن سوال میتوانید در بخش دیدگاه ها سوال خود را بپرسید.
۱۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
استاد دلتون خوشه ! من تو این تورم و گرونی هر روز دارم سکته میکنم . به نظر شما چطور با شجاعت بشینم و ایده پردازی کنم ؟ افراد مثل من محکوم اند به کارگری تا نون شبشونو در بیارند.
دوست عزیزم سلام، بسیار متاسفم از این دیدگاه نادرست شما باید اینو بگم که سرنوشت هر شخص به دست خودشه و زندگی هر شخص رو انتخاب هایی داره میسازه. خدا به ما انسان ها قدرت عقل، اختیار و تصمیم گیری داده پس مسولیت زندگی هر شخص صد در صد به عهده خودشه. دوست من لطفا هر چه سریعتر کتاب ((فکرت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کنند)) از برایان تریسی را مطالعه کن. در آخر برای تو دوست خوبم آرزوی شادی و موفقیت دارم و میدونم که هیچ چیز تو این دنیا اتفاقی نیست پس اگر به حوزه های خلاقیت و ایده پردازی علاقه مندی آموزش هاش رو دنبال کن.
از مقاله خوبتون ممنونم
خواهش میکنم متشکرم که مطالعه فرمودید
با سلام و خسته نباشی خدمت استاد گرامی،مقاله ای خوبی بود و اینکه نظرم به یک نکته خاص جلب شد
“در این تکنیک ایده صحیح و غلط وجود ندارد و تمام افراد بصورت کاملا آزادانه و بدون ترس و واهمه ایده ها ونظرات خود را بیان می کنند؛ جای هیچ تعجبی نیست که در میان ایدههای مطرح شده ایدههای عجیب و غریبی به نظر برسد، در هر صورت هر ایده ای در این تکنیک با آغوش باز پذیرفته می شود .”
در صورت رو به رو نشدن با آغوش باز و مقابله شدید با لیست ایده ها و مطالعات;چگونه از سر منطق به افراد تیم تلنگر بزنیم و ازشون بخواهیم قبل از قضاوت حداقل در زمینه های مطالعاتی و تخصصی با ما همراه شوند،
و سوال بعدی اینکه قبل از اجرای شدن ایده باید به چه نکاتی توجه کنیم تا ایده در آینده به بهترین شکل اجرایی شود.
در خصوص سوال اولتون باید بگم که باید افراد تیم تان را بشناسید و با توجه به شناختی که از آنها دارید ایده را بصورتی مطرح کنید که برای آنها قابل فهم باشد.
در جواب سوال دوم هم بزودی مقاله ای در سایت منتشر خواهد شد.
استاد من فکر میکنم به چیزی که علاقه دارم نمیتونم ازش پول دربیارم؟ چکاری باید انجام بدم ؟
سلام دوست من، اتفاقا مسیر درست این هست که از چیزی که بهش علاقه دارید کسب درآمد کنید، البته باید کمی انعطاف پذیری و خلاقیت هم داشته باشید.
اصلا نگران نباشید و به سوالاتی که تا دو روز آینده به ایمیل شما می فرستم پاسخ بدید تا بهتر بتونم راهنماییتون کنم.
موفق باشید.
استاد شما که میگید سرنوشت هرکسی دست خودشه درسته ولی عوامل بیرونی به صورت کاملا جدی رو زندگی ما تاثیر میزارند. من واقعا فکر میکنم شخصی که همزمان با من در یک کشور جهان اولی به دنیا اومده با توجه به امکانات بیشتر و محدودیت های کمتر خیلی راحت تر تونسته پیشرفت کنه ! من به عنوان برنامه نویس خیلی وقتا تو موارد خیلی کوچیک مثل اینترنت هم با محدودیت مواجه هستم. ایده های زیادی میاد تو ذهنم ولی ته دلم یه نا امیدی به دنیا دارم. از بس که تلاش کردم و نتیجه نگرفتم به شدت خسته و نا امید شدم. میدونم این مسئله بم آسیب میزنه ولی بیش از ۱۰۰ بار نتیجه نگرفتم … اگر سرنوشت زندگی من دست خودمو پس چرا با وجود تلاش زیاد نتیجه خوب رو در زندگی نمیبینم ؟ چرا با وجود مطالعات زیاد نمیتونم مسیر درست رو تشخیص بدم …. این ها سوالایی هست که من زمان زیادی دنبال جوابشون هستم. خواهشا جواب بدید.
دوست عزیزم سلام، امیدوارم حالت عالی باشه اینکه بعضی مواقع عوامل بیرونی روی ما تاثیر میذارند. اما اگر بخوایم تاثیر منفی کمتر و یا حتی تاثیر مثبت توی زندگی ما بذاره باید یک سری اطلاعات و دانش بدست بیاریم و با برنامه ریزی از دانشی که بدست اورده ایم استفاده کنیم. برای مثال وضعیت اقتصادی رو میگم خدمتتون اگر مثل بنده زمان میذاشتید و دانشش رو بدست می اوردید و طبق برنامه ریزی پیش میرفتید نه تنها این شرایط تاثیر مفنی در زندگیتون نداشت بلکه سود هم میکردید…
دوست عزیزم بزرگترین گناه ناامیدی است اگر نتیجه مطلوبی از فعالیت هاتون نگرفتید یا برنامه ریزی مناسبی نداشتید و یا راه رو اشتباه رفتید.
برای گرفتن مشاوره رایگان و راهنمایی بیشتر میتونی به آدرس زیر ایمیل بزنی دوست عزیزم:
ariyanarimizadehofficial@gmail.com
سلام آقای نریمیزاده
بسیار تشکر از مطالب خوبتون می خواستم به صورت ساده توضیح بدین واقعا ادم چجوری میتونه از ترس رهایی پیدا کنه این ترس جلوی منو گرفته هیچ کاری نمیتونم بکنم حتی سادش اینکه میترسم تو جم حرف بزنم که مسخرم کنن تا بریم تا بالا ممنون